
به مناسبت فرارسیدن هفته دفاع مقدس، پایگاه اطلاعرسانی
KHAMNENEI.IR مجموعهی صوتی «روایت حماسه» را منتشر كرد. این مجموعه به روایت حضرت آیتالله خامنهای از چند برهه از دفاع مقدس میپردازد.
اولین قسمت از این مجموعه «آغاز دفاع» نام دارد و به مرور چگونگی آغاز جنگ تحمیلی و روایت شرایط جمهوری اسلامی ایران در آن برهه میپردازد.
سخنان حضرت امام خمینی رحمهالله و حضرت آیتالله خامنهای كه در این كلیپ صوتی میشنوید:
حضرت امام خمینی رحمهالله: من یك صحبت دارم برای ملت ایران و برای ملت عراق و ارتش عراق هم یك صحبت. برای ملت ایران این صحبت را دارم كه گمان نكند ملت ایران كه ارتش ایران نمیتواند جلوی اینها را بگیرد. خیر، ارتش ایران و قوای مسلّح ما، پاسدارهای عزیز ما.
قادر بر این معنا هستند، لكن تا مسئله جدّی نشود، آنها جدّاً عمل نمیكنند. آن روزی كه مسئله جدّی شد، تمام اینها به طور جِدّ، امر میكنم كه عمل بكنند و عراق را سر جای خودشان بنشانند.
ملت ایران نباید خیال بكنند كه جنگی شروع شده است و حالا فرض كنید كه دست و پای خودمان را گم كنیم. نه، این حرفها نیست. یك چیزی آوردند و یك بمبی اینجا انداختند و فرار كردند، رفتند. الآن هم دولت ایران جواب آنها را مشغولند كه جواب آنها را بدهند و میدهند جواب آنها را. قوای بحریهشان بكلی از بین رفته است و قوای بریّهشان هم از بین خواهد رفت. شما خیال نكنید كه یك چیزی است. این جنگهای متعددی كه واقع شده است یك مقدارش هم نصیب ایران شده است كه من هر دو جنگ را یادم هست. هیچ، ابداً مسئلهای نیست. شایعات یا چیزهایی را اگر دشمنهای ما، این احزاب مختلفهای كه الآن در ایران هستند، این گروهها و گروهكهایی كه در ایران هستند، حالا اگر فرصت میخواهند به دست بیاورند و شایعهسازی كنند و هی تلفن كنند به این طرف و آن طرف كه چه شده است، چه شده، كودتا شده ـ نمیدانم ـ این حرفها در كار نیست. این یك دزدی آمده است یك سنگی انداخته و فرار كرده، رفته است سرجایش. دیگر قدرت اینكه تكرار بكند انشاءاللّه ندارد. من به ملت ایران سفارش میكنم كه چند جهت را ملاحظه كنند: یك جهت اینكه خونسردی خودشان را حفظ كنند و ابداً توجه به این معنا كه یك قضیهای واقع شده است و واقعاً واقع نشده قضیهای. توجه نكنند به این معنا. یك وقت اغتشاشی از این راه بار نیاید.
پیام رادیو تلویزیونی ۱۳۵۹/۶/۳۱ حضرت آیت الله خامنهای: يكى از هيجانانگيزترين لحظات جنگ، لحظهى شروع جنگ يا به تعبير درستتر لحظهاى بود كه ما از {حملهى تحميلى} حملهى متجاوزانهى رژيم عراق مطلع شديم. همانطور كه همهى ملت ايران يادشان هست، قاعدتاً جنگ در بعدازظهر روز ۳۱ شهريور اتفاق افتاد. من شخصاً خودم در يك كارخانهاى رفته بودم كه سخنرانى كنم و در حالى كه نشسته بوديم و منتظر بوديم كه وقت سخنرانى بشود، كارخانه هم نزديك فرودگاه مهرآباد بود ناگهان صداى عجيبى و حركاتى در پنجرهها و درها و اينها كه ناشى از موج انفجار بود را شنيدم و برادران پاسدارى كه با من بودند رفتند بيرون بلافاصله و آمدند خبر آوردند كه چند هواپيماى شكارى را در آسمان ديدند كه بمب روى فرودگاه مهرآباد و جاهاى ديگر پرتاب كرد و طبعاً من سخنرانى را كه لازم بود تقويت روحيهى آن كارگرها هم باشد انجام دادم، سريعاً آمدم به محل ستاد مشترك كه اطاق جنگ در آنجا بود و نشستيم به بحث و بررسى اين رويداد غير منتظره با بقيهى مسؤولين كشور كه آن وقت همه بودند، از رئيس جمهور و نخست وزير و رئيس مجلس شوراى اسلامى و رئيس ديوان عالى كشور و اينها تا همهى مقامات نظامى كه ذيربط بودند. براى ما البته جنگ غير منتظره بود و هر چيز غير منتظرهاى در آغاز يك مقدارى بهتانگيز است. براى ملت ايران كه اطلاعات كمترى از مسائل جارىِ مرزىِ بين ايران و عراق داشتند و منتظر چنين وضعى نبودند، و در جريان تحقيقات سياسى و نظامى هم قرار نداشتند طبعاً بيشتر غير منتظره بود. يادم مىآيد كه در آنجا بحث شد كه اطلاع اين مسأله را چگونه به مردم بگوئيم و با چه زبانى موضوع را براى مردم كه در مقابل يك جنگى قرار گرفتند كه هيچ ابعاد آن هم مشخص نيست، زمان آن هم معلوم نيست، قرار بدهيم. بالأخره تصميم جمعى بر اين شد كه من به عنوان نمايندهى امام در شوراى عالى دفاع و به عنوان كسى كه با مردم هر هفته صحبت مىكردم در تريبون نماز جمعه و آشنا بودند مردم با صدا و با مطالب من، مطلب را با مردم در ميان بگذارم و من يك اطلاعيهاى تهيه كردم و خودم با صداى خودم اين اطلاعيه را در راديو خواندم و بارها آن پخش شد و مردم كشور اطلاع پيدا كردند كه ما در حال جنگ هستيم.
***
دولت عراق از اوّل پيروزى انقلاب، از اوايل پيروزى انقلاب، مقدمات يك درگيرى مرزى را با ما شروع كرده و اين تجاوزها بسيار تجاوزهاى موذيانه و خباثتآميزى بوده. يعنى با پرتاپ خمپاره، پرتاپ توپ، پرتاپ موشك، با حملهى به پاسگاهها و به رگبار بستن پاسگاههاى مرزى، با حمله به مردم، مردمى كه مثلاً داشتند مىكاشتند زمين را يا عبور مىكردند يا با الاغشان يا با نمىدانم وسيلهى نقليهشان، موتورسيكلتشان مىرفتند تجاوز به اينها، حملهى به اينها، با ربودن قايق در لب شط، قايق مثلاً آن عربى كه دارد صيادى مىكند، قايقش را بگيرند ببرند يا اموالشان را بگيرند ببرند يا خود افراد مرزى را بگيرند ببرند آن طرف كتك بزنند، مجروح كنند و رها كنند يا حتى رها نكنند و با آتش زدن باغات ميوه با حمله به چاههاى نفت و بالأخره بمباران مناطق مرزى، چه پاسگاهها و چه منازل و چه روستاها اين حملات ۲۸۹ موردى كه گفتم به اين وسيلهها انجام گرفته و چه حملات زمينى، چه حملات هوايى و چه حملات دريايى كه البته كمتر بوده دريايى در طول اين زمان به اين كيفيت مستمراً ادامه داشته.
مصاحبه با گروه ايران و جنگ شبكه اول صدا و سيما پيرامون هفتهى جنگ ۱۳۶۱/۶/۲۹ اين جنگ را امريكا و مزدورانش يكجور تحليل مىكنند و ما جور ديگرى تحليل مىكنيم. امريكا و مزدورانش بعد از آنى كه در طول نوزده ماه هر چه كردند نتوانستند جمهورى اسلامى را به زانو دربياورند - حتى حملهى نظامى هم كردند - با خود فكر كردند ما ايران را به جنگى تحميلى و ناخواسته مىكشانيم. عراق را تحريك مىكنيم كه با ايران جنگ را شروع كند و با اين كار چند فايده مىبريم. اوّلاً نيروهاى نظامى ايران را تحليل خواهيم برد، ابزار جنگى آنها را مستهلك خواهيم كر. ثانياً مراكز حياتى و توليدى و اقتصادى آنها را منهدم خواهيم كرد. پالايشگاهها را منهدم مىكنيم، نفت را از آنها مىگيريم، سوخت را مىگيريم، راهآهن را و ارتباطات را مىگيريم، مخابرات را مىگيريم، زبدهترين عناصر رزمندهى قهرمان را مىگيريم. وقتى كه ميان مردم نان نبود، برق نبود، راديو تلويزيون نبود، توليد نبود، كشاورزى نبود آنوقت امور جمهورى اسلامى را متلاشى مىكنيم و بعد هركس رشته و زمام حكومت ايران در دستش باشد و حتى اگر زمامداران كنونى هم تا آن روز بمانند چارهاى ندارند جز اينكه دست احتياج به سوى ما دراز كنند و ما آن وقت وارد ايران مىشويم. همانطورى كه در زمان شاه ملعون وارد ايران شده بوديم. باز هم امريكاست و غرب و ابرقدرتها همه كارهى ايران، با اين تحليل به سراغ صدام حسينِ احمقِ جاهطلبِ مغرورِ بدبخت رفتند. جنايتكاران فرارى چند ماه است روى او و رژيم پوسيدهى او و دولتمردان او كار مىكنند. او را وادار كردند و او با اين فكر و با اين نيت كه خواهد توانست مقابله بكند، چيزى هم به او در اين ميان خواهد رسيد، ثروت مردم عراق را به صورت ميگها و تانكها فرستاد به داخل مرزهاى ايران. هر روزى هم كه مىگذرد با اينكه ميگهاى دشمن مثل برگ خزان بر روى آسمان ايران و آسمان دريا فرو مىريزد و تا امروز ميلياردها ثروت مردم مستضعف عراق كه در ابزار جنگى يعنى تانكها و ميگها متبلور شده بود به وسيلهى مزدوران امريكا يعنى عوامل مفلوك «خسر الدنيا و الاخره»ى صدام يزيد به داخل ايران آمده بودند در اينجا از بين رفته بودند و با آتش نيرومند دلاوران اسلام در هوا و زمين و دريا كوبيده شدند. هر روزى هم كه مىگذرد و اين همه خسارت روزبهروز بر او وارد مىآيد، باز او را دلگرم مىكنند، مىگويند جنگ را تو ادامه بده ما به تو پشتيبانى مىرسانيم. اين تحليل كفر و استكبار جهانى يعنى امريكا و مزدورانش. آنها صحنهى جنگ را اين طورى كه گفتم مشاهده مىكنند. به ميدان كشيدن ايران در يك جنگ تحميلى و تحليل بردن او و نيروهايش و متلاشى كردن نظامش و آنگاه روى كارآوردن يك دولتِ ضعيفِ مفلوك و آنگاه سلطهى همه جانبه بر ايران، اين تحليل امريكاست. و اما تحليل ما. تحليل ما اين است كه اسلام و انقلاب اسلامى ميدانى براى جَوَلان مىجست، اين ميدان به دست دشمن در مقابلش باز شد. ما كسى نبوديم كه به خاك عراق يا هر خاك ديگرى وارد بشويم و حمله را شروع كنيم. لذا ما حمله را شروع نكرديم اما دشمن كه شروع كرد ما ضرب شصت را اوّل به اين دشمن نزديك و شروع كننده نشان داديم.
خطبههای نماز جمعه ۱۳۵۹/۷/۴